داستان مرینت پارت ۳

وبلاگ لیدی باگ کت نوار وبلاگ لیدی باگ کت نوار وبلاگ لیدی باگ کت نوار · 1402/04/25 20:26 ·

مرینت: عه آدرین تو اینجا چی کار می کنی 

آدرین: خب من به مهمونی بال ماسکه دعوت شده بودم 

مرینت: منم همین طور می یای رقص تانگو بریم 

آدرین: حتما مرینت 

مرینت: وای آدرین تشنم شد برم آب بخورم 

آدرین: باشه 

مرینت: خب دیگه مهمونی تموم شد خداحافظ آدرین 

آدرین: خدا حافظ عاشقم ❣️❣️❣️❣️❣️❣️